عروسی عمو بهروز
حسام کوچولو بالاخره روزها اومدن و رفتن و عروسی بهروز عمو هم تموم شد. چقدر بهمون خوش گذشت. دوست جونیا عروسی عمو بهروز حسام منو گل پسرم رفتیم آتلیه و عکس انداختیم.بابای حسام کلی سرش شلوغ بود نتونست بیاد. عکساشو هر وقت گرفتم میذارم. گل پسرم شب عروسی یه کت شلوار خوشگل پوشیده بود که ماه شده بود. باباش ندیده بود کت شلوارشو.وقتی حسام وارد سالن عروسی شده بود باباش شوکه شده بود. dj هم که واسه عروسی اومده بود همش میگفت به افتخار حسام کوچولو.چه قری میده اینبچه.این بزرگ بشه می خواد چیکار کنه. منم دلم ضعف میرفت. دست مامان سارا و دایی علیرضا و دایی امیر درد نکنه کلی افتادن تو زحمت اون روز که تو رو نگه داشتن من به آرایشگاه و آتلیه و کلا...
نویسنده :
مامان نرگس
0:32